مسلمان

ساخت وبلاگ


جوانی با چاقو وارد مسجد شد . گفت:بین شما کسی هست که مسلمان باشد؟همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرماشد.بلاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت :اری من مسلمانم.جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت :دنبال من بیا.پیرمرد بدنبال جوان راه افتاد و با هم جند قدمی از مسجد دور شدند.جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام انها را قربانی کند و به کمک احتیاج دارد.پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شدو به جوان گفت که به مسجد برو و شخص دیگری را برای کمک بیاور.جوان با چاقو خون الود به مسجد بازگشت و پرسید ایا مسلمان دیگری بین شما هست؟ افراد حاضر در مسجد که گمان میکردند جوان پیرمرد را به قتل رسانده نگاهشان را به پیشنماز دوختند. پیشنماز رو به جمعیت کرد و گفت:چرا نگاه میکنید...به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمی شود...!!.

nik...
ما را در سایت nik دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nik nik بازدید : 329 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1391 ساعت: 5:18