زیاقوت سرخ است چرخ کبود / نه از باد و آب و نه از گرد و دود
به چندان فروغ و به چندان چراغ / بیاراسته چون به نوروز باغ
روان اندرو گوهر دلفروز / کزو روشنایی گرفته است روز
که هر بامدادی چو زرین سپر / ز مشرق برآرد فروزنده سر
زمین پوشد از نور پیراهنا / شود تیره گیتی بدو روشنا
چو از مشرق او سوی خاور کشد / ز مشرق شب تیره سربرکشد
نگیرند مر یکدیگر را گذر / نباشد ازین یک روش راست تر
ایا آن که تو آفتابی همی / چه بودت که بر من نتابی همی nik...برچسب : نویسنده : nik nik بازدید : 339