درددل 45

ساخت وبلاگ
 

 واسه اینکه دفترچه بسیج ارزاق کوپنی که اون موقع همه داشتند ...چون خیلی جاها نیاز بود واجناس سهمیه ی رو با اون میدادن  بگیرم تصمیم گرفتم برم سرکار دولتی رفتم اداره کار یابی استان تهران میدونید اولین شرط چی بودداشتن دفتر چه بسیج فرمو گرفتم تکمیل کردم ولی بعلت نداشتن دفترچه قبول نکردن رفتم اطاق رئیس وموضوعرو گفتم وقتی چهره مو دید گفت اصلا قبول کارت پایان خدمت داری جون گفتم بله گفت ولی به قیافت نمیخوره گفتم یه خوده پوست کلفت و بیعارم کرده زمونه وآه ای کاش میتونستم همیشه اون پسوت کلفتی وبیعاری روداشتم خلاصه گفت کجاخدمت کردی گفتم آموزشی رو پایگاه شکاری نیروهوای تهران بعد چاه بهار وبعددهمدان گروه پدافند هوای...گفت میدونی بنی صدر بچه همدان بود باموتور میرفت خط مقدم گفتم هنوز سیاسی نشدم وکاری هم ندارم گفت ولی نمیشه عزیز به سلامت گفتم بعد یه ساعت همین گفت پس چی از ناکجاآباد اومدی فکرکردی علی آبادم شهریه تلفن زنگ زد وگوشی روورداشت وصندلی روچرخی داد روبه پنجره اطاق  شروع به فک زنی کرد.

nik...
ما را در سایت nik دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nik nik بازدید : 377 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1391 ساعت: 2:23