فریبا آدم می شود!

ساخت وبلاگ
 

بزنم به تخته گوش شیطون کر،

روال زندگی من از دیشب به روال زندگی یک آدم برگشت!!! میگوئید چگونه!؟خیلی راحت!!

 آقا دیشب دوستان که خوابیدن، من تصمیم گرفتم همچنااان تا صبح بیدار باشم و کارمو انجام بدم، یکهو ندایی از درون به من گفت، ای خاااک تو اون سرت، نمیشه یه شب مثل آدم بخابی، بذاری ما هم استراحت کنیم؟؟ چی میخوای از جون این بدن نحیف و بدبخت؟؟ هااان؟؟ ایناهم کار و زندگی دارند، درس دارند، پایان نامه دارند، ببین بدون هیچ استرسی گرفتند خوابیدند همینجا، تو تا کی میخوای به این زندگی جغد گونه خودت ادامه بدی؟؟ خب یباره برو خودتو معرفی کن به محیط زیست ماهم تکلیف خودمون رو بدونیم با کی طرفیم....

خلاصه این ندای درون کم کم داشت به فریاد درون تبدیل میشد، که من آنی فکر کرده و آنی تصمیم گرفتم که امشب بیدار نمونم و زود بخوابم، که زود ما همانا ساعت ۲ نیمه شب بود!!!

خلاصه ما دیشب زود خوابیدیم و امروز هم زود (ساعت ۸ و نیم ) بیدار شدیم و در حال حاضر مشغول انجام امورات روزانه هستیم،

باشد که این روند به خوبی ادامه پیدا کند!!

 

nik...
ما را در سایت nik دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nik nik بازدید : 313 تاريخ : جمعه 19 آبان 1391 ساعت: 3:27